جدول جو
جدول جو

معنی شطرنجی باف - جستجوی لغت در جدول جو

شطرنجی باف
(اَ اَ کَ)
کسی که فرش شطرنجی می بافد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
شطرنجی باف
کسی که فرش شطرنجی بافد
تصویری از شطرنجی باف
تصویر شطرنجی باف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ دَ)
کسی که شطرنج بازی می کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). آنکه در بازی شطرنج مهارت دارد. (فرهنگ فارسی معین) :
شاه دل گم گشت و چون شطرنج را شه گم شود
کی تواند باختن شطرنج را شطرنج باز.
منوچهری.
هم از تست شطرنج شطرنج بازان
ترا مهره داده به شطرنج بازی.
ابوالطیب مصعبی (از تاریخ بیهقی).
بازی خود دیدی ای شطرنج باز
بازی خصمت ببین پهن و دراز.
مولوی.
مطرب و شطرنج باز و افسانه گوی را راه ندهد. (مجالس سعدی ص 21). رجوع به شطرنج و شطرنجی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شطرنجی بافت
تصویر شطرنجی بافت
شترنگی بافت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطرنج باز
تصویر شطرنج باز
کسی که شطرنج بازی کند آن که در بازی شطرنج مهارت دارد
فرهنگ لغت هوشیار